جدول جو
جدول جو

معنی اوچ تپه - جستجوی لغت در جدول جو

اوچ تپه
(تَ پِ)
دهی است جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان زنجان. دارای 594 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات، میوجات، یونجه و شغل اهالی زراعت و مختصر گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2) ، گران شدن، سنگین شدن (مقدمۀ لغت میرسید شریف). بدرد آوردن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی). مایل گشتن آفتاب به آخر روز. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر). مایل بمشرق گردیدن (چنانکه سایه) ، خمیده و کج گردانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)،
{{حاصل مصدر}} کجی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ)
دهی است از دهستان چهاردولی بخش اسدآباد شهرستان همدان، سکنۀ آن 260 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا قالی بافی است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(چِ نُ فِ رِ)
دهی از دهستان خدابنده لو است که در بخش قیدار شهرستان زنجان واقع است و 517 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان انگوران بخش ماه نشان شهرستان زنجان دارای 417 تن سکنه، آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات، میوجات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
دهی است از دهستان گورک بخش حومه شهرستان مهاباد. واقع در 40000 گزی جنوب مهاباد در مسیر راه شوسۀ مهاباد به سردشت. کوهستانی و هوای آن معتدل است و سالم و 90 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه جمالای و محصول آن غلات، توتون، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایعدستی آنان جاجیم بافی است. و راه آن شوسه و در تابستان اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(تَپْ پَ / پِ)
دهی از دهستان خدابنده لو بخش قروه شهرستان سنندج. واقع در 21000 گزی جنوب خاوری گل تپه و 3000 گزی خاور شوسۀ همدان به بیجار. کوهستانی و سردسیر و دارای 200 تن سکنه است. آب آن از چشمه وقنات تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوبات و انگور و بادام و صیفی و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. تابستان از طریق حسن قشلاقی اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(خَ بَ / بِ)
دهی است از دهستان برگشلو بخش حومه شهرستان ارومیه. واقع در 6500گزی جنوب خاور ارومیه و 500 گزی جنوب شوسۀ ارومیه به مهاباد. جلگه و هوای آن معتدل و سکنۀ آن 900 تن است. آب آن از شهرچای و چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، توتون، انگور، حبوب و چغندر و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان لباس پشمی و جوراب بافی است. راه ارابه رو دارد و میتوان اتومبیل برد. دبستان نیز دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سَیْ یِ لَ تَپْ پَ)
دهی است از دهستان اوچ تپه بخش ترکمان شهرستان میانه. دارای 232 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
قطره آب، مجازا به معنی ناپدید شدن کسی یا چیزی
فرهنگ گویش مازندرانی
پهن جمع شده ی اسب و الاغ در یک جا
فرهنگ گویش مازندرانی
ازتپه های تاریخی ناحیه ی سدن رستاق واقع در استرآباد
فرهنگ گویش مازندرانی
تره ی آبی، گیاهی که در کنار جویبارها و چشمه ها می روید و مصرف.، آبشار ترهtere هم گویند، آبشار کوچک ناشی از ریزش آب از ناودان چوبی
فرهنگ گویش مازندرانی
یک قطره آب
فرهنگ گویش مازندرانی
کناره های آب، کنار رود
فرهنگ گویش مازندرانی